سفارش تبلیغ
صبا ویژن
u نگاره ها

[ او را گفتند : چگونه بر هماوردان پیروز گشتى ؟ فرمود : ] کسى را ندیدم جز که مرا بر خود یارى مى‏داد . [ و اشارت بدین مى‏فرماید که بیم من در دل او مى‏افتاد . ] [نهج البلاغه]

[ خانه :: مدیریت وبلاگ :: پست الکترونیک :: شناسنامه ]

2805: کل بازدیدها -

1: بازدیدهای امروز -

0: بازدیدهای دیروز -

 RSS  -

!   بالاخره ...

یکشنبه 85/7/30 ::  ساعت 12:19 صبح





 

  سلام . بالاخره در زندگی من تغییراتی در شرف وقوعه . به زودی دوره روان درمانیم رو شروع می کنم . باید خودم رو آماده کنم . برای ماراتنی از واژه ها . برای ساعتهای طولانی ، حرف زدن ، حرف زدن ، و حرف زدن ... . خوشحالم که بالاخره دارم به یه جایی می رسم . آیا می شه بالاخره از این افسردگی وحشتناک رهایی پیدا کنم ؟ می شه ؟ یعنی واقعا می شه ! ؟ خسته ام از این وضعیتی که درگیرش هستم . خوشحالم . حوشحالم به خاطر تغییر . برای من ، این من به آخر خط رسیده ای که مدتها ، ایده خودکشی تنها همدمش بوده و به هزار و یک دلیل آشکار و پنهان ، به این ایده جامه عمل نپوشونده ، هر تغییری ، یک معجزه بزرگ به حساب می آد .

  برام دعا کنین . واقعا بهش نیاز دارم . خوشحالم . فقط همین رو می تونم بگم . فقط همین رو بدونید . خوشحالم . خوشحالم . خیلی خوشحال . خیلی ... .

 فعلا بای ...

شادمانه و امیدوار :

بای ...

 

 


¤نویسنده: چهرزاد

?  نوشته های دیگران( )


!   لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جلسه نخست ...
بالاخره ...
سلام ...

vدرباره من

نگاره ها

چهرزاد

vلوگوی وبلاگ

نگاره ها

vلینک دوستان من

CHISTAA
گمگشته ترین فرستاده
چکامه ها
تنها واژه است که می ماند
سخن
واژه نگاره های کوچک من
کاغذ باطله ها
واژه . پرسه . قلم .

vاشتراک در خبرنامه